به گزارش هنردستان: نویسنده زندگینامه یکی از افسانههای بازیگری میگوید پیتر اوتول آن مردی نبود که میخواست به بقیه نشان دهد و پیش از درگذشتش در سال ۲۰۱۳ در حال نوشتن دو نمایشنامه بود.
پیتر اوتول بازیگر بزرگ سینمای بریتانیا پیش از درگذشتش در سال ۲۰۱۳ در ۸۱ سالگی مشغول نوشتن دو فیلمنامه بود. در حالی که الکساندر لارمن برای نوشتن بیوگرافی این بازیگر نامدار مشغول تحقیق بود، به این دو نمایشنامه برخورد.
وی میگوید مطالبی که در دهها جعبه از ارشیو شخصی اوتول دریافت کرده و دانشگاه تگزاس در شهر آستین آنها را در اختیار دارد، آرشیوی عظیمی است از نامهها، کاغدها، مجله ها و … که هنوز به صورت عمومی منتشر نشده، اما او توانسته محتویات آن را ببیند. این نویسنده پس از مصاحبههایی که با دوستان اوتول انجام داد و بررسی آرشیو او به این نتیجه رسید که تصویری که از او به عنوان فردی وابسته به الکل طی سالها ارایه شده درست نبوده و او خود دوست داشت این شایعات را درست کند.
پیتر اوتول نامزد هشت جایزه اسکار و دریافتکننده یک اسکار افتخاری، ماه دسامبر ۲۰۱۳ درگذشت.
بیوگرافی پیتر اوتول با عنوان «تو که هستی؟ زندگی پیتر اوتول» در دست انتشار است. برای نوشتن این بیوگرافی از نامهها و مجلههای وی نیز بهره گرفته شده است.
لارمن می گوید او یک پرتره روانشناسانه از یک مرد بسیار پیچیده است و برای تصور این پرتره وی از مستندات تاکنون منتشر نشده از جمله یک جلد از خاطرات وی استفاده میکند. وی میافزاید: اوتول درباره اجراهای صحنهای و بازیهای سینمایی خود در این خاطرات نوشته، اما هرگز آن را منتشر نکرده است.
او میگوید این آرشیو باعث خواهد شد مردم دیدی متفاوت نسبت به این بازیگر داشته باشند. او میگوید: چیزی که این نامهها و ژورنالها نشان خواهند داد، مردی است که بسیار کارآمد و بسیار منظم بود. او دقیقا میدانست میخواهد با مسیر حرفهای کاریاش چه کار کند. او میدانست باید از رویال شکسپیر کمپانی بیرون برود تا نقش سینماییاش را در «لارنس عربستان» بازی کند. او میدانست میخواهد مشهور باشد و میخواهد ستاره باشد.
این نویسنده میافزاید: هیچ یک از این چیزها با آن تصویر از او جور در نمیآید که تا حدی وابسته به الکل بود که نمیتوانست هیچ کاری انجام دهد. کلی داستان فانتزی درباره او درست شده و خودش هم بعضی مواقع در برنامههایی حاضر میشد و این را تشدید میکرد. اما او مردی بسیار باهوشتر و حساستر است.
به گفته او بینشهای بیشتری نسبت به او از فیلمنامهها هم به دست میآید چون در آنها شخصیتهایی وجود دارد که بسیار به پدر او و وابستگان دیگرش شباهت دارند.
دومین فیلمنامه او اقتباسی است از «عمو وانیا» اثر آنتون چخوف و لارمن میگوید در این اقتباس هم طنینهایی اتوبیوگرافیکی وجود دارد. او در پایان میگوید: وقتی اوتول میانسال بود به خودش به عنوان یک آدم شکستخورده نگاه کرد چون وقتی جوان بود مسیر حرفهای کاری خیلی درخشانی داشت اما وقتی سنش بالاتر رفت تمام نقشها از بین رفتند. نمایشنامه «عمو وانیا» هم درباره شکست، ناامیدی و توهم است. به نظرم همین بود که خیلی با او ارتباط برقرار کرد تا بخواهد فیلمنامهای با اقتباس از آن بنویسد