راه‌اندازی جشنواره فیلم برلین توسط افسر ارتش/ جنگ مغلوب سینما شد

به گزارش هنردستان: جشنواره برلین بیش از نیم قرن قبل بنا نهاده شد، اما شروع این داستان در حقیقت به دهه ها قبل از آن بازمی‌گردد یعنی زمانی که برلین یکی از پیشتازان صنعت نوظهوری به نام «تصویر متحرک» در اروپا بود.

جشنواره فیلم برلین که به نام برلیناله Berlinale نیز شناخته می شود، یکی از قدیمی ترین جشنواره های دنیا است و در کنار جشنواره های ونیز و کن، مثلث معتبرترین رویدادهای سینمایی جهان را می سازد.

این جشنواره که در سال آینده میلادی(۲۰۱۸) به دوره ۶۸ ام خود می رسد، هر ساله در ماه فوریه(بهمن) برگزار می شود و صدها هزار علاقه‌مند سینما را به خود جلب می کند؛ جشنواره ای که به محل عرضه هر دو جریان سینمای تجاری و فیلم‌های هنری تبدیل شده است و هر سال بیش از ۴۰۰ فیلم در بخش‌های گوناگون آن به نمایش در می آید.

تهیه بلیت فیلم‌های مورد علاقه یکی از سخت ترین کارها در جشنواره برلین است زیرا هر سال پیش از آغاز فستیوال تمام ۳۰۰ هزار بلیت مخصوص تماشاچیان به فروش می‌رسد. علاوه بر این، حضور بیش از ۲۰ هزار دست اندرکار صنعت سینما و نزدیک به ۴۰۰۰ خبرنگار از مهمترین رسانه های دنیا، این رویداد هنری را به یکی شلوغ‌ترین و بزرگترین ها گردهمایی ها از نوع خودش تبدیل کرده است.

اما جشنواره برلین برای رسیدن به این شکوه و درخشش راه آسانی نپیموده است و تاریخی سرشار از افت و خیز دارد و مجالی برای جلب توجه جهان به ملتی دو پاره که سال های زیادی راه تنفس آن زیر سایه سنگین جنگ و سیاست گرفته شده بود، فراهم کرده است.

برلین، زرق و برق سال‌های دور

جشنواره برلین بیش از نیم قرن قبل بنا نهاده شد، اما شروع این داستان در حقیقت به دهه ها قبل از آن بازمی‌گردد یعنی زمانی که برلین یکی از پیشتازان صنعت نوظهوری به نام «تصویر متحرک» در اروپا بود.

سابقه صنعت سینمای برلین به اوایل قرن بیستم بازمی گردد و با تاسیس استودیوی بابلسبرگ در ۱۹۱۲ به اوج خود رسید. بابلسبرگ اولین استودیوی فیلمسازی بزرگ در جهان بود که فیلم هایی چون متروپولیس(۱۹۲۷) اثر فریتس لانگ کارگردان و تهیه‌کننده سرشناس اتریشی-آلمانی و یا فرشته آبی(۱۹۳۰) – که مارلنه دیتریش با بازی در آن یک شبه ره ستارگان سینما را پیمود – در آن فیلمبرداری شده اند.

بابلسبرگ هنوز هم یکی از بزرگترین استودیوهای سینمایی در اروپاست که فیلم هایی چون اولتیماتوم بورن(۲۰۰۷)، حرامزاده‌های لعنتی(۲۰۰۹)، هتل بزرگ بوداپست(۲۰۱۴) و عطش مبارزه: زاغ مقلد(۲۰۱۴) در آن ضبط شده اند.

برلین در این دوره حتی میزبان ستارگانی از آن سوی اقیانوس بود. لوئیز بروکس ستاره آمریکایی که به تعبیر خودش از بازی‌های هالیوودی به ستوه آمده بود، مدتی زیادی را در اواخر دهه ۲۰ در آلمان به سر برد و با گئورگ ویلهلم پابست کارگردان آلمانی در ۲ فیلم مهم دوره کلاسیک سینما یعنی دفتر خاطرات دختر گمشده(۱۹۲۹) و جعبه پاندورا(۱۹۲۹) همکاری کرد.

سخن کوتاه آن که به قول برخی مورخان سینما در این زمان و قبل از آغاز جنگ جهانی اول، هنگام صحبت درباره سینما، هیچکس از آمریکا یا هالیوود نام نمی‌برد بلکه این استودیوهای فیلمسازی اروپا به سردمداری آلمان، فرانسه و ایتالیا بودند که نقشی تعیین کننده در این صنعت داشتند.

مرثیه یک رویا

اما این سلطه دوام چندانی نداشت و با شعله ور شدن آتش جنگ، فروغ سینمای اروپا رو به افول گذاشت و هالیوود کم کم ابتکار عمل را به دست گرفت. اروپایی ها حتی با نوآوری های فنی که در سینما به وجود آوردند، دیگر هیچگاه نتوانستند سریر قدرت خود را از استودیوهای نیویورک و لس آنجلس باز پس بگیرند. شاید دانستن این موضوع جالب باشد که فناوری مهم «صدا در فیلم های سینمایی» اولین بار در ۱۹۲۲ در برلین کامل و عرضه شد، ولی این طرح در نهایت به استودیوی فاکس فروخته و تاریخ فیلم های ناطق از آمریکا آغاز شد.

در این میان اوضاع برای آلمانی ها و شهر سینمادوست آنها یعنی برلین از سایر مناطق اروپا ناگوارتر بود؛ چراکه فاتحان جنگ جهانی با مقصر شناختن آلمان به عنوان آغازگر جنگ، عملا شیره کشور را مکیدند و با تحقیر آلمان ها زمینه ساز ظهور حزب نازی و مصیبت بعدی یعنی جنگ جهانی دوم شدند. برلین دیگر شاهزاده‌ به فنا رفته سینما بود.

خرس ها می آیند

حال با این مقدمه می توان به ظهور جشنواره ای به نام برلین رسید. کمتر کسی می داند که جشنواره برلین با تلاش های افسری آمریکایی به نام اسکار مارتای Oscar Martay متولد شد. ۶ سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم، مارتای که افسر مسئول حوزه فیلم و رسانه در ارتش ایالات متحده آمریکا بود پیشنهاد تشکیل جشنواره ای جهانی در برلین را مطرح کرد. او همچنین ارتش آمریکا را تحت فشار گذاشت تا بودجه سال های اولیه جشنواره را تامین کند. او بعد از مرخص شدن از ارتش نیز در آلمان ماند و به فعالیت در صنعت فیلمسازی مشغول شد و سال ها بعد با بازیگری آلمانی ازدواج کرد.

سرانجام به همت مارتای، کمیته ای متشکل از نمایندگان کنگره آلمان، نمایندگان صنعت سینمای این کشور و تعدادی روزنامه نگار آلمانی گرد هم آمدند تا مقدمات برگزاری اولین دوره جشنواره چیده شود. به پیشنهاد این کمیته دکتر آلفرد بوئر به ریاست جشنواره برگزیده شد. بوئر، سابق بر این در دهه ۴۰ در دفتر فیلم رایش آلمان به عنوان مورخ فیلم کار می کرد و پس از پیروزی متفقین به ارتش انگلیس مشاوره می داد.

بدین ترتیب اولین دوره جشنواره فیلم برلین در ۶ جون ۱۹۵۱ به مدت ۱۰ روز آغاز به کار کرد. اولین فیلمی که در این فستیوال به نمایش درآمد «ربه‌کا» اثر پر از تعلیق آلفرد هیچکاک افسانه ای بود که در ۱۱ رشته نامزد جایزه اسکار شده و ۲ جایزه اسکار بهترین فیلم و فیلمبرداری را به ارمغان آورده بود.

«ربه‌کا» محصول سال ۱۹۴۰ و در همان سال ها هم در آلمان نازی به نمایش درآمده بود، اما شرایط سیاسی اروپا و به خصوص آلمان مانع از آن شده بود که اکران گسترده ای داشته باشد و حالا ۶ سال بعد از جنگ و در حالی که هنوز بخش های زیادی از شهر زیر تلی از آوار و خاکستر بود، برلین میزبان ستاره آمریکایی فیلم یعنی جوآن فونتین بود.

برلیناله اول یک موفقیت تمام عیار بود و به خوبی مورد استقبال قرار گرفت. با آنکه برلین با روزهای که قطب فرهنگ و هنر آلمان به حساب می آمد فاصله زیادی داشت اما برلینی های خسته از جنگ، جشنواره را فرصتی استثنایی برای بازگشت به شکوه سابق می دانستند.

مراسم اختتامیه دوره اول جشنواره در حالی در محوطه باز بزرگی به نام Waldbühne برگزار شد که بلیت های آن همگی از قبل به فروش رفته بود. جوایز سال اول در ۵ شاخه فیلم‌های دراماتیک، کمدی، ماجراجویی و جرم جنایت، موزیکال و فیلم‌های مستند به داوری گروهی از سینماگران حرفه ای آلمان به برگزیدگان اهدا شد. جایزه بهترین فیلم از نگاه مردم نیز به اثر جاودانه دیزنی، سیندرلا(۱۹۵۰) رسید.

در نهایت اولین دوره جشنواره فیلم برلین، فراتر از حد انتظار ظاهر شد و شور و نگاه جامعه جهانی را به خود جلب کرد. تنها انتقادهایی که وجود داشت، از نیمه شرقی شهر و کشور که تحت کنترل شوروی بود به گوش می رسید و سیاست های کنترلی مانع از حضور فیلم های کشورهای سوسیالیستی در جشنواره شد. با این حال با توجه به آزادی مرزها در آن زمان، ساکنان نیمه شرقی شهر نیز می توانستند در این رویداد هنری حضور یابند و حتی اکران های ارزانتری برای آنان تدارک دیده شد.

برلیناله قصد داشت با عملکرد خود بیانیه ای سیاسی و تجسمی از «دنیای آزاد» در شهری دو پاره باشد، اما سال های ابری در راه بود.

امتیاز دهید