هنردستان: «دروغ محض است اگر ميگويند بودجه ندارند. تلويزيون پول دارد. فقط ترجيح ميدهد كه مشاركتي كار كند وگرنه اگر بخواهد سريال بسازد مانند گذشته مشكلي ندارد، يعني پولش را از دولت ميگيرد. فكر ميكنم بلد نيستند، يعني نميتوانند به يك تصميم برسند.»
به گزارش هنردستان، روزنامه تماشاگران امروز نوشت: «ضياءالدين دري را با «كيف انگليسي» و «كلاه پهلوي» به خاطر ميآوريم. دو سريال الف ويژهاي كه مخاطب را پاي تلويزيون مينشاند و بخشي از تاريخ معاصر را روايت ميكرد. بعد از «كلاه پهلوي» اما دري پنج سالي ميشود كه بيكار است. در جشنواره سيوچهارم از او درباره فعاليتهاي آيندهاش پرسيديم و او گفت كه در حال نوشتن يك سريال الف ويژه براي رسانه ملي است اما پس از گذشت يك سال خبري از اين پروژه نشد. درباره دلايل اين بيكاري چند ساله و به سرانجام نرسيدن پروژه جديد دري از او سؤال كرديم كه سر درددلش باز شد و حسابي از مديران فرهنگي و مديران رسانه ملي گلايه كرد.
گزیده این گفتوگو را با هم میخوانیم:
– نميدانم بايد به چه كسي در تلويزيون مراجعه كنم؟ ارشاد هماكنون امكانات مالي ندارد. ميزان كمكهايشان خيلي كم است. بنابراين مجبورم بيكاري را تحمل كنم. سرمايهگذاران هم به سراغ ما نيامدند. اصلاً با من ملاقات نميكنند.
– تلاش كردم طرف گفتوگو براي ساخت اثرم داشته باشم اما طرف گفتوگويي نيست يا من بلد نيستم به چه كسي بايد مراجعه كنم.
– آدم نميداند با اين سازمان منحصربهفرد بايد چه كار كند؟
– از زمان آقاي سرافراز هنوز دارند به همان شيوه ادامه ميدهند. نميدانم بايد با چه كسي حرف بزنم و طرح را ارائه دهم. البته آدمهاي خاصي ميدانند.
– تصميمات در سازمان تقريباً روشن و مشخص است كه بايد كارها تاك شو، از نوع بانمك، بينمك يا كمدي باشد. حال اين كمديها در نهايت چقدر جواب ميدهد؟ بايد ۱۰ كار به نيت كمدي بسازند تا يكي از اين كارها مردم را بخنداند و يكي ديگر هم مردم از كنارش رد شوند و ۸ تاي ديگر را هم دور بريزند.
– اكنون شرايط اين است و جالبتر اينكه ما نميدانيم اين برنامهسازان از كجا شروع ميكنند و به چه كسي مراجعه ميكنند و طرح و ايده ميدهند.
– معاونت سيما جايگاه خود را دارد اما نميگويند براي تصويب طرح به چه كسي مراجعه كنيم.
– اكنون شما در پنج شبكه سراسري به هيچ مسئولي نميتواني مراجعه كني! به سراغ هر كدام كه ميرويم پاسخ مشخصي نميدهند.
– من از زمان آقاي سرافراز طرحي را دادهام و از آن مقطع تا كنون حدود يك سال است كه منتظر پاسخ طرحم هستم كه جواب منفي يا مثبت بدهند. يعني يك سال است كه آنها براي يك سريال پاسخي نميدهند.
– دروغ محض است اگر ميگويند بودجه ندارند. تلويزيون پول دارد. فقط ترجيح ميدهد كه مشاركتي كار كند وگرنه اگر بخواهد سريال بسازد مانند گذشته مشكلي ندارد، يعني پولش را از دولت ميگيرد. فكر ميكنم بلد نيستند، يعني نميتوانند به يك تصميم برسند.
– در سينما، توليد دست جاهايي افتاده كه براي خودشان قدرتهايي هستند، البته محترم و خوباند، چون پول به سينماي ما ميآورند اما با آدمهاي خاصي ميآيند و پولهاي گندهاي هزينه ميكنند، درشان براي ديگران بسته است و گزينشي آدمها را ميبرند و من روند كارشان را نميفهمم.
– اينها همه از ناداني است. يعني من بعد از بيش از سه دهه كار نميدانم در اين سينما و رسانه ملي چه كاري بايد بكنم. فردي هم نيست به من بگويد چه راهي را طي كنم. اصلاً درها بسته است. تلفنها را مطلقا پاسخ نميدهند و منشيها از مديران خود مهمتر هستند. يعني براي گفتوگو با منشي يكي از مديران فقط يك ماه پيگيري ميكردم تا منشي را ببينم. حال ديدن مدير او جاي خود دارد.
– نميخواهند كه من سريال بسازم. هدف اين است كه ما نباشيم.
– مسئله نفوذ كه آقا فرمودند، كار خودش را كرده است. يعني هميني كه هست و داريم انجام ميدهيم و اگر ايراد بگيري همه چيز ميخوابد. بنابراين براي كارهايي كه توليد ميكنند، منت ميگذارند و ميگويند ماييم كه كارهايي در اين باره انجام ميدهيم.
– چطور ممكن است من نتوانم با يك مدير فرهنگي مملكت قرار ملاقات بگذارم؟ مگر ميشود؟ بعد ميبيني با يك فيلمساز به توافقي ۲۵ ميلياردي رسيدهاند.
– گروهي در اين سالها كارهايي ساختهاند، كه حقشان نبوده. در سوي مقابل تعدادي از هنرمندان مظلوم كشور در اين پنج سال به صورت نابهنگام از دنيا رفتهاند؛ آن هم به خاطر شرايط سخت اقتصادي و شرايط پيچيده زندگي روزمره. بيشتر آنها به خاطر مشكلات زندگي، به مرگ زودرس از دنيا رفتهاند.
– در اين مدت اگر رسانهها آمار بگيرند، ميبينند كه بيش از ۱۰۰ هنرمند تلويزيوني از دنيا رفتهاند. اين بسيار تكاندهنده است. مطمئنم كه گروههايي كه دلسوز نيستند، تعمدا سكوت ميكنند تا يك روزي آنچه را كه من اكنون ميگويم در بوق و كرنا بكنند و آن روز است كه جامعه تكان خواهد خورد.
– از سال ۵۷ تا ۶۳ بالغ بر ۲۰۰ هنرمند كشور در سنين جواني و خيلي نابهنگام از دنيا رفتند. بعد از آن تقريباً از سال ۶۳ به بعد آرامش برقرار شد و اكنون پنج سال است كه دارد اين اتفاق به طرز فجيعي ميافتد ولي اصلاً به اين مسئله توجه نميشود.
– الان شما در تلويزيون كمتر كار خوبي ميبينيد. مفرحترين بخشش شده استندآپ كمديهايش، اما در استندآب كمدي هم تمرين نداريم. آدمهايي داشتيم كه ميآمدند و ادا در ميآوردند. تلويزيون ما حالا بيشتر راديو است. يعني در واقع يك راديوي تصويري است. اين غلط است.
– خسارت تاراندن مردم از پاي رسانه ملي بسيار سنگين است. من يك بار وقتي اين اتفاق افتاده بود مردم را با سريال «كيف انگليسي» پاي تلويزيون كشاندم و آنها پنج سال با تلويزيون آشتي كردند. تلويزيون بايد دست آدمهاي باتجربه باشد.
منبع: خبرگزاری ایسنا