درد آشفتگی
این روزها در سالن استاد انتظامی خانهی هنرمندان ایران، نمایش «دریایی مرغ» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا حمیدین در حال اجراست؛ نمایشی کاملاً متفاوت با آثار روز جریان تئاتر کشور. این نمایش که بر اساس نمایشنامهی مشهور «مرغ دریایی» نوشتهی نمایشنامهنویس بزرگ روس «آنتوان چخوف» شکل گرفته، به هنر تئاتر میپردازد و کارگردانش تاکید دارد «دریایی مرغ» به نوعی بیانگر دغدغههای هنرجویان و هنرمندان جوان تئاتر در دوران ماست. حمیدین در نمایش خود با تلفیق سینما و تئاتر، فرم تازهیی را تجربه کرده که میتواند برای علاقهمندان به سینمای ایران و جهان جذاب باشد. اکنون این کارگردان، یادداشت کوتاهی در رابطه با اجرای نمایش خود در اختیار ما قرار داده که میخوانید.
مرغ دريايى چخوف يادگار درد است. دردى كه او در سالهاى انزوا و تنهايى در خانهاى زمستانى با تحمل بيمارى و طردشدهگى توامان نه تنها حس میكرد بلكه آن را زندگى میكرد. شايد اين همان دردى است كه اين روزها تئاتر، هنر، مردم و سرزمين من درحال تجربهی آن هستند. دردى از جنسی نامعلوم، نهفته در تاروپود تئاترمان، که مردان و زنان آن در هر سالن بزرگ و كوچك، دولتى و خصوصى، حرفهاى و دانشجويى آن را نه تنها حس میکنند بلكه با آن زندگى میكنند.
در چنين فضايى كه من خود را فرزند آن میدانم، تصميم گرفتيم نوشتهی چخوف را به سبك نوين با ساختارى كاملا نامتعارف بر روى صحنه ببريم. آشفتگى موجود در نمايش ما حاصل تعدد ايدهها نيست بلكه فكر میكنم اين آشفتگى مستقيماً از قلب تئاتر و جامعه، به قلب نويسنده و كارگردان و سپس بازيگران و در نتيجه تمام عناصر اجرا انتقال پيدا كرده است.
نينا و ترپلف نمايش دريايىمرغ، نمونهاى از هزاران هزار دختر و پسر جوان ايرانى هستند كه با دستان نه چندان خالى وارد عرصهی نمايش میشوند و در مقابل اين همه آشفتگى و دشمنى، سرخورده و نااميد به گوشهاى رانده میشوند و در يک روز سرد زمستانى دست به فروپاشى خود میزنند. شايد اين همان سرنوشتى است كه به زودي به سراغ اصل تئاتر اين سرزمين خواهد آمد.