نشست نقد و بررسی مستند «فورمن علیه فورمن» برگزار شد

فورمن یک فیلم‌ساز تجربی و فلسفی است

مستند «فورمن علیه فورمن» به کارگردانی هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا در پنجمین روز از رویداد «سینما پرتره» به نمایش درآمد و پس از اکران این فیلم، نشست نقد و بررسی و تحلیل با حضور علیرضا رئیسیان به عنوان کارشناس مهمان و امیر قادری و علی زادمهر کارشناس و مجری نشست در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

به گزارش روابط‌عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، در ابتدای نشست علیرضا رئیسیان، با اشاره به مستند «فورمن علیه فورمن» بیان کرد: این مستند تاکیدش روی زندگی میلوش فورمن بود. برای همین نامش را گذاشته است «فورمن علیه فورمن»، زیرا او در واقعیت هم، شخصیت دوگانه‌ای در زندگی خود داشته است. به لحاظ هنری این مستند کیفیت خاصی نداشت اما این‌که خواسته بود به طور مستقیم به فردی که مهاجر بوده و فرهنگ و زبان آنجا را نمی‌شناسد بپردازد کار ارزشمندی است. در این اثر ما تاریخ چک‌اسلواکی و دهه ۶۰ و ۷۰ آمریکا را به خوبی می‌بینیم و بعد هم اطلاعات مفیدی برای علاقه‌مندان به سینما ارائه می‌دهد.

او ادامه داد: فورمن بیش از آن‌که یک نگاه فلسفی داشته باشد بسیار تجربی بود و همه‌چیز حاصل تجربیات او از کودکی است. در واقع عصاره تجربیات سختی که از سر گذرانده در فیلم‌هایش هست. او یک دوره تاریخی مهمی را در کشور چک زیر سلطه کمونیست‌ها طی می‌کند و بعد هم جنبش‌های کارگری و دانشجویی و سپس انتقال آن به سینما و حتی جشنواره‌ها مثل کن که جریان موج نو آن را اشغال می‌کند. بعد از این جریانات بود که فورمن به آمریکا مهاجرت کرد. بعد از جنگ دوم جهانی تعدادی از فیلم‌سازان نخبه از اروپای شرقی مهاجرت می‌کنند و اکثراً هم یهودی بودند، به آمریکا می‌آیند و آن‌جا همه‌چیز برایشان متفاوت بود. این افراد در حکومت کمونیستی باید فیلم‌نامه را دولت چک می‌کرده و پول ساخت فیلم را هم حکومت می‌داده اما در آمریکا فضا کاملاً متفاوت بوده. آن‌هایی که مهاجرت می‌کردند گویی آمریکا برایشان آخر دنیا بود.

این کارگردان افزود: در بحث مهاجرت فقط فیلم‌سازان از اروپای شرقی نبوده که مهاجرت می‌کردند، بلکه افرادی از اروپای غربی هم می‌رفتند و در آمریکا فیلم‌سازی خود را ادامه می‌دادند. این یک جریان است. اروپای شرقی‌ها به خاطر خطراتی که پشت سرشان بوده مثل سانسور، وحشت و تحت کنترل‌بودن، مهاجرت برایشان یک معنا داشته و ساکنان اروپای غربی هم به خاطر جریان خاص فیلم‌سازی آمریکا فضای دیگری را بعد مهاجرت تجربه می‌کردند.

رئیسیان در بین صحبت‌های خود درباره سبک خاص و تجربیات فیلم‌سازی فورمن تاکید کرد: زیرساخت‌های فیلم‌سازی و نوع کار حرفه‌ای به علاوه نوع ارتباط با مخاطب، داشتن ارزش‌های هنری و ماندگاری محسوب می‌شود. نوع فیلم‌سازی و مخاطب در آمریکا شبیه هیچ جای دیگری نیست و فضای بسیار متفاوتی دارد.

او با اشاره به این‌که صنعت سینمای آمریکا شبیه هیچ کشور دیگری نیست،گفت: در هالیوود و آمریکا سینما یک صنعت است و برخلاف باور عمومی، بخش‌های مختلف و افراد مختلف در این سینما و حتی کمپانی‌ها در عین حال که به دنبال رشد و پیشرفت خود هستند و حتی بعضاً خود را رقیب یکدیگر می‌دانند اما به همدیگر کمک می‌کنند تا آثار بهتری بسازند، زیرا معتقدند رشد یک صنعت در رشد و پیشرفت اجزای آن موثر است و اگر می‌خواهیم سینما رشد بکند باید اجزای آن رشد بکند.

او با انتقاد از مقایسه سینمای ایران با سینمای آمریکا گفت: اشتباه اول این است که آمریکا را یک کشور می‌دانیم، در حالی که آمریکا یک قاره است و مختصات خودش را دارد. ما در ایران نیز ویژگی‌های خود را داریم و کشور ایران از لحاظ استعداد و توانمندی‌ها امتیازات بسیاری دارد. من با وجود آن‌که امکان مهاجرت را دارم اما ایران را بسیار دوست دارم و هرگز علاقه ندارم که مهاجرت بکنم.

او درباره اعتراضات اخیر هالیوود و بحث هوش مصنوعی توضیح داد: هوش مصنوعی امکانات و پیشنهاد زیادی را به ما می‌دهد، ولی حق انتخاب را به خود ما می‌دهد در نهایت کاربر انتخاب می‌کند چه کاری انجام خواهد داد. خلاقیت، انسان را از بین نخواهد برد، بلکه تغییر خواهد داد.کسانی که نتوانند خود را با این شرایط همراه و سازگار بکنند زندگی برای‌شان سخت خواهد شد.

رئیسیان در ادامه این نشست با اشاره به یکی از معروف‌ترین فیلم‌های میلوش فورمَن یعنی «دیوانه‌ای از قفس پرید» گفت: رمان اصلی فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» بسیار کتاب جذابی است و بعدها سناریویی از روی آن نوشته می‌شود. سپس فیلمی که توسط فورمن ساخته می‌شود جوایز متعددی را دریافت می‌کند. این یک فیلم کامل است اما نویسنده کتاب از نسخه نهایی فیلم ناراضی بود و می‌گفت بر اساس کتاب نیست. در ابتدا فیلم بسیار طولانی و حدود ۴، ۵ ساعت بوده، زیرا رمان اصلی بسیار مفصل و پرحجم بود.

او افزود: در آن زمان کمپانی تصمیم می‌گیرد که فیلم را کوتاه بکند و کسی را پیدا می‌کنند که کارشناس مونتاژ بوده. او راش‌ها را به دانشجویان نخبه خود می‌دهد. بعد از طرح ایده‌های مختلف بالاخره توانستند فیلم را فشرده بکنند. اگر بار دیگری فیلم را نگاه کنید متوجه می‌شوید در راکوردها تفاوت‌هایی وجود دارد. همین مرحله نشان می‌دهد چقدر همه‌چیز تخصصی است و کمپانی موثر است. برای مثال در آن کارگردان نمی‌آید بگوید فلان‌دیالوگ بسیار مهم است و چرا حذف شده و دیگر دخالتی ندارد.

علیرضا رئیسیان همچنین اضافه کرد: «فیلم دیوانه‌ای از قفس پرید» را دوست دارم، زیرا تلاش نمی‌کند که بگوید من لایه‌های فلسفی مهمی دارم، در صورتی که دارد. فیلم راحت با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند و شما فکر می‌کنید یک فیلمی را می‌بینید که کاملاً واقعی است.

این کارگردان در پایان گفت: فورمن در عین حال که سینمای کلاسیک را حفظ می‌کند اما آن را عیناً تکرار نمی‌کند، بلکه جور دیگری از شناخت شخصیت اصلی و شخصیت مقابل را می‌آورد و در این لحظه است که مخاطب می‌گوید چقدر این حس در عین حال که آشناست اما تازه است و جذابیت دارد.

امتیاز دهید