مراسم یادبود داریوش مهرجویی برگزار شد

روشنفکری خیلی سال است در این مملکت فحش می‌خورد

در مراسم یادبود داریوش مهرجویی در قالب تحلیل و بررسی سینمای داریوش مهرجویی، میراث مهرجویی برای سینمای ایران مورد واکاوی قرار گرفت.

به گزارش روابط‌عمومی انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران، مراسم یادبود داریوش مهرجویی در قالب تحلیل و بررسی سینمای داریوش مهرجویی همزمان با چهلمین روز درگذشت فیلمساز جریان‌ساز سینمای ایران، عصر روز سه‌شنبه، ۱۴ آذر ماه سال جاری با حضور جواد طوسی، احمد طالبی‌نژاد پژوهشگران سینما و از اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران، مرتضی فرشباف سینماگر و سیروس الوند فیلمساز در سالن سیف‌الله داد خانه سینما شماره یک برگزار شد.

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما، جعفر گودرزی رییس انجمن، رضا صائمی رییس کمیته فرهنگی انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران، هارون یشایایی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «اجاره نشین‌ها»، علی ملاقلی‌پور فیلمساز، ذبیح‌الله رحمانی بازرس انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران از جمله حاضران در نشست بودند.

در ابتدای نشست، مهیار جوادی‌فر روزنامه‌نگار قدیمی سینما که مدیریت نشست را برعهده داشت، از حضار خواست یک دقیقه به احترام سینماگران درگذشته سینمای ایران در ماه‌های اخیر سکوت کنند، سپس جعفر گودرزی رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران پشت تریبون قرار گرفت و گفت: امیدوارم در این روزهای تلخ و سخت، سهم تان از آرامش و سلامتی همیشه افزون باشد. جای داریوش مهرجویی و هنرمندان بزرگی که سهم اساسی در سینمای پیشروی ایران داشته‌اند همیشه در ذهن و جان ما هست.

وی درباره اهمیت مهرجویی در سینمای ایران بیان کرد: ما همیشه در جشن‌ها و مراسم مختلف به جایگاه این هنرمندان توجه کرده‌ایم و بسیاری از منتقدان و سینمادوستان با فیلم‌های امثال آقای مهرجویی به سینما علاقمند شده‌اند.

او درباره هدف از برپایی مراسم یادبود داریوش مهرجویی در قالب تحلیل و بررسی سینمای داریوش مهرجویی خاطرنشان کرد: این اولین جلسه‌ای است که در دوره جدید هیات مدیره انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران در بخش کمیته فرهنگی با حمایت جناب علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما است. تمام تلاش مان را خواهیم کرد که سینماتک خانه سینما را دوباره راه بیندازیم تا اعضای صنوف ارزشمند خانه سینما بتوانند از این امکان بهره‌مند شوند.

گودرزی، مهرجویی را هنرمندی از لحاظ اخلاقی منحصربفرد برشمرد و افزود: اوتمام تمرکزش بر سینمایش بود و هیچوقت دنبال حاشیه نبود. هنرمندی پیشرو که پیرنگ آثارش توجه به کیان خانواده و میهن‌دوستی بوده است. جسم او با اینکه در میان ما نیست اما منش، رفتارش و فیلم‌های ماندگارش همیشه در ذهن و روح ما جاری است.

او در سخنان پایانی گفت: سینما متعلق به سینماگران است و کسی که متعلق به این سینما نیست، نمی‌تواند درباره سینما حرف بزند و تصمیم بگیرد؛ کسانی و مسئولانی که زیاد حرف می‌زنند ولی حرفی برای گفتن ندارند. انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران وظیفه‌اش حمایت و صیانت از آثار سینماگرانی است که دل آنها برای این سینما می‌تپد. ما با افتخار و تمام قد پشت این سینما هستیم. امیدوارم همه ما این روزها را به نوعی سپری کنیم و روزهای آفتابی خیلی زود خودش را به ما نشان بدهد.

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما نیز در سخنانی عنوان کرد: از نظر من، این نشست علاوه بر تمام ویژگی‌های خاصی که دارد، یک ویژگی مهم دارد که از جانب برگزارکننده و هم از طرف محور و موضوعش، متصور و متجلی است. مهمترین ویژگی این نشست، اندیشه است. اینجا هم از جانب میزبان و هم از حیث موضوع، با اندیشه مواجه هستیم. اندیشه به مفهوم عالی، متعالی و فلسفی خودش. اندیشه‌ای که آدم خاکی و انسان زمینی را می‌تواند تا درجه اشرف مخلوقات هم برساند. این اندیشه بوده که در طول تاریخ به هنر و متعاقب آن به سینما اعتبار داده است. در سینمای ایران، از مهمترین اشخاصی که اندیشه را به مفهوم واقعی خودش در فیلم متجلی کرد، بی تردید، داریوش مهرجویی بزرگ بوده است.

او در انتها گفت: از نظر من، انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران، انجمن اندیشه در سینماست. از جمله صنوفی که ماهیت شغلی و حرفه‌ای آن، اندیشه است. امروز صاحبان قلم و اندیشه سینما درباره اندیشه جناب داریوش مهرجویی بزرگ سخن خواهند گفت. امیدوارم این جلسات ادامه پیدا کند و خانه سینما مفتخر به این باشد که در مسیر اندیشه‌های فاخر و وزین گام برمی‌دارد. این جمع، تعظیم دوباره‌ای در برابر یکی از صاحبان بزرگ اندیشه به نام داریوش مهرجویی است.

سپس قسمت‌های تصحیح رنگ شده از فیلم سینمایی «هامون» به یاد بیتا فرهی به نمایش در آمد و مازیار فکری ارشاد عضو هیات مدیره انجمن و منتقد اجرای بخش تحلیل و بررسی سینمای داریوش مهرجویی را برعهده گرفت که او در نخستین پرسش، مساله «میراث داریوش مهرجویی برای سینمای ایران» را مطرح کرد.

سیروس الوند سخنان خودش را با «کی شعر ترانگیزد خاطر که حزین باشد» از حافظ شیرازی آغاز کرد و در ادامه، گفت: مهرجویی واقعاً بزرگ سینمای ما بود؛ چه به لحاظ سنی و چه به لحاظ سابقه کار از «الماس۳۳» تا «گاو» و غیره. سینمای ایران، به مهرجویی دین دارد. ابتدای انقلاب اسلامی که بعضی از عنوان می‌کردند دیگر «عرق خوری»، «خانم بازی»، «فیلم دیدن» و … تمام شد. اینجا بود که امام خمینی (ره) برخورد قاطع و صریح کرد و از فیلم سینمایی «گاو» و داریوش مهرجویی حمایت کرد. از آنجا، راه فیلمسازی باز شد و آنها دیگر ساکت شدند.

احمد طالبی نژاد در ادامه گفت: خیلی‌ها فکر می‌کنند مهرجویی سینما خوانده است در صورتی که درست نیست. سینما را در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا انتخاب کرد ولی در مصاحبه‌ای گفت که نود درصد استادان ما، هیچ شناختی از جریان‌های نوین سینما از جمله نئورئالیسم در ایتالیا یا موج نو در فرانسه نداشتند. تمام هم و غم آنها این بود که شما بتوانید فیلم استودیویی و به قول معروف «بفروش» بسازید. از اینرو، ترک تحصیل می‌کند و شانسی که می‌آورد، می‌تواند در همان دانشگاه، رشته فلسفه بخواند که نکته مهمی است. ریشه اندیشگی و سواد عمومی داریوش مهرجویی متاثر از رشته فلسفه است، البته استعداد شخصی، شرایط خانوادگی و فرهنگی که در آن رشد یافته است، نمی‌توان نادیده گرفت.

او به رمان «در خرابات مغان» نوشته داریوش مهرجویی اشاره کرد، آن را حدیث نفس نویسنده خواند و گفت: در رمان «در خرابات مغان» خود مهرجویی را می‌بینیم که مربوط به زمان تحصیل در آمریکا و دوران سرگردانی است. می‌توان گفت یک نوع حدیث نفس است. اسم نخستین رمان «خدا در کازینو» بود که بعد، به این عنوان تغییر نام داد. داریوش مهرجویی روشنفکری اولترامدرن بود، رگ، ریشه و تفکر مذهبی داشت و این در همه فیلم‌های او، متجلی است و اوج آن، شاید، «هامون» باشد. شخصیت «حمید هامون»، شخصیتی سرگشته میان قرآن و کامپیوتر است. البته سعی کرده است اینها را در هم ادغام کند.

او اشاره کرد: مهرجویی مشغول نگارش یک پایان‌نامه درباره حضرت ابراهیم بود.

طالبی نژاد، ورود مهرجویی به سینمای ایران را توام با یک بدسرنوشتی دانست و گفت: فیلم‌نامه «الماس ۳۳» را یکی از کارگردانان و بازیگران آن دوره به اسم رضا فاضلی برای ساخت پیشنهاد می‌کند، می‌خواند و می‌بیند «خیلی شل و ول است» ولی آن را قبول می‌کند چون می‌خواسته وارد سینما بشود. فیلم را می‌سازد که عملاً هم شکست می‌خورد. خوشبختانه، فروش نمی‌کند و سپس آشنایی او با غلامحسین ساعدی آغاز می‌شود. شکست مهرجویی را در گام اول ورود به سینما باید به فال نیک گرفت وگرنه «گاو» ساخته نمی‌شد و چه بسا، اگر ساخته نمی‌شد، سینمای ایران تعطیل می‌شد.

جواد طوسی راجع به نسل داریوش مهرجویی و میراثی که باید حفظ شود، گفت: اگر بپذیریم اینها یک نسل هستند، دارای میراثی هستند که باید حفظ شود و از خالقان آنها مراقبت صورت بگیرد. آیا این اتفاق افتاده است؟ حرکتی در اواخر دهه ۴۰ هجری شمسی به اسم «موج نو» شکل گرفت که مخالفان و موافقان خودش را داشته و همچنان، دارد، آن نقش مهم اجتماعی و فرهنگی اش را اصلا نمی‌توان نادیده گرفت. اگر نسل‌های جوان، آن نگاه آرمان‌خواهانه را دارند نفی یا تخطئه می‌کنند، یک مقدار بی‌رحمانه است و هر حرکت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را باید مبتنی بر شرایط خاص خودش، به شکل واقع‌بینانه ارزیابی کرد. شکل‌گیری «موج نو» هم تابع همین وضعیت است.

وی درباره نگاه داریوش مهرجویی در آثارش گفت: اواخر دهه چهل هجری شمسی، سینماگرانی همچون بهرام بیضایی، سهراب شهید ثالث، مسعود کیمیایی و دیگران به این مسیر، شکل و هویت بخشیدند. برخی از این فیلمسازان، آرمان‌خواهی اقتضائات زمانه خود را داشتند مثلا چپ بود. این چپگرایی حتی اگر قرار به آسیب‌شناسی متاخری باشد، نباید به شکلی نامنعطف بر آن خط بطلان بکشیم. مهرجویی بر اساس خاستگاه طبقاتی خودش، این نگاه چپ را با فلسفه می‌آمیزد چون زادگاه، محیط کودکی و نوجوانی او در نزدیکی بازار و پاچنار بوده است. این محیط خود به خود خصایصی را در فرد ایجاد می‌کند. در یک گفتگوی ناتمام که با جمشید اکرمی داشته است، اشاره می‌کند مادربزرگ مذهبی داشته که او را می‌پاییده است و در سنین نوجوانی، از نگاهی مذهبی به حفاری متمایل می‌شود. اولین کسی که او را مورد لعن و نفرین قرار می‌دهد همان مادربزرگ است. انگار داریوش مهرجویی بزرگمرد کوچک، رشد سریعی را طی می‌کند.

طوسی تاکید کرد: او معتقد بود سینما، یک بازی است و سینماگری نوعی بازیگری است. اگر اغراق نباشد باید بگویم مسیر فکری و کارنامه سینمایی داریوش مهرجویی به این گفته جامه عمل می‌پوشاند. او، نگاه سهل‌انگارانه ندارد و مبتنی بر عقلانیت و آگاهی گام برداشته است.

این منتقد سینما خاطرنشان کرد: داریوش مهرجویی مثل اکثر هم‌نسلان خودش، مسیر توام با افول را طی کرد. در یک نگاه منصفانه، ما نباید نکته تهاجم آمیز خودمان را متوجه فیلمساز کنیم بلکه شرایط است که باعث می‌شود این آدم با ذوق سرشار که در آثارش سراغ داشتیم، به این افول تن می‌دهد. این به چرخه سیاستگذاری معیوب جامعه برمی‌گردد که از این نوع فیلمساز، حمایت لازم را نکرد و به موقع یک فیلمنامه مناسبی پیشنهاد نکرد که این مسیر بتواند توازن درستی داشته باشد. با در نظر گرفتن پایانبندی هولناک زندگی این فیلمساز، آیا این فقط به تقدیر برمی‌گردد که این اتفاق شامل خانواده مهرجویی شد؟ حالا، هر کس از ظن خود یار می‌شود و تفسیری را از پایان یک فیلمساز رقم می‌زند. جامعه‌ای که هنوز در یک گذار ناهمگون از سنت به مدرنیته است، یک تضاد عجیب و غریبی را تجربه می‌کند و انگار هیچ‌چیز سر جای خودش نیست.

در ادامه نشست مرتضی فرشباف فیلمساز، مهرجویی را مهمترین فیلمساز تاریخ سینمای ایران نامید و گفت: تمام کسانی که عاشق سینما در ایران شدند یا در ایران، فیلمساز شدند در دوره‌ای شیفته یکی از آثار مهرجویی بوده‌اند. درباره خود من با تماشای وسواس‌گونه «لیلا» در سینما اتفاق افتاد. به ویژه در سکانس پایانی که آن دختر به دنیا می‌آید و از آنجا فهمیدم که می‌شود به سینما هم فکر کرد. لحظاتی وجود دارد که می‌توان دوباره برگشت و مرور کرد. گرمایی در این آثار او هست که نمی‌توان به آسانی از آن چشم‌پوشی کرد.

او درباره میراث مهرجویی برای سینماگری همچون او عنوان کرد: مهمترین میراثی که او برای فیلمسازی مثل من گذاشته است، تعهد شخصی مهرجویی برای انجام کاری است که دوست داشته. سینماگری که در پنجاه سال فعالیت، با فراز و نشیب‌های فراوان در قبل و بعد از انقلاب اسلامی به شکل حرفه‌ای فیلم می سازد.

او، عباس کیارستمی، داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی را سوگلی‌های نسل خودش ‌دانست چون حرفه‌ای سینما هستند و سالی، یک اثر می‌سازند.

در ادامه، یک آنونس دیده نشده از فیلم سینمایی «گاو» پخش شد. پس از آن، مازیار فکری ارشاد از سیروس الوند، جواد طوسی و احمد طالبی نژاد خواست تا از نخستین بازخورد خودشان در مواجهه با «الماس ۳۳» و «گاو» و ورود داریوش مهرجویی به سینمای ایران سخن بگویند.

سیروس الوند داریوش مهرجویی را پس از «الماس ۳۳» به نظر غرب‌زده توصیف کرد و گفت: با آقای مهرجویی مصاحبه کردم و از نظر من، مهرجویی غرب‌زده می‌آمد؛ آن موقع، جلال آل احمد پرچمدار ضدغرب‌زدگی بود. به نظر من آمد که او ربطی به سینمای ایران نخواهد داشت. تماشاچی نخواهد داشت. حرف‌هایی می‌زد که من نمی‌فهمیدم. حرف‌های فلسفی می‌زد. بعد با «گاو» همه را شوکه کرد. «گاو» خیلی فیلم ساده‌ای است؛ روایتی جوانانه با محتوای کامل فلسفی. آن موقع، فیلمساز مورد علاقه ما، کیمیایی بود. بچه محل بودیم و چاله میدان بزرگ شدیم. ادا و اطوارهای روشنفکران آن دوره را نداشت. به هر حال، مهرجویی را همچنان دنبال کردم و بسیار متاثرم که این پایان باز اتفاق افتاد. ماجرای کیومرث پوراحمد هم پایان باز است. در نهایت، این جلسات دو خاصیت متضاد دارد: خوشحال هستیم که هستیم و به سینما فکر می‌کنیم و ناراحت هستیم که هستیم و همچنان، داریم از دست می‌دهیم.

احمد طالبی نژاد درباره بحث «پایان باز» گفت: پایان باز از عناصر سینمای روشنفکرانه و نخبه‌گرایانه است. پایان باز به مفهوم پایان رهاشده که سیروس الوند می‌گوید، نیست. پایان باز یعنی پایانی که قطعی نیست. از عناصر فیلم فارسی، پایان قطعی است. یعنی وقتی از سالن سینما خارج می‌شوی، تکلیف همه‌چیز از جمله سرنوشت قهرمان و ضدقهرمان روشن شده است. این به خواسته تماشاگر است و صرفه تجاری دارد. پایان باز یعنی تا جایی داستان را تعریف می‌کنید و بقیه را به ذهن مخاطب می‌سپرید. فیلم خوب، فیلمی است که وقتی روی پرده سینما تمام شد در مخاطب جریان پیدا کند. این بدون وجود فیلمسازان اندیشمند ممکن نیست که بدانند چه می‌کنند و نه اینکه به قول سیروس الوند پایان را رها کنند.

این پژوهشگر سینما از نکات قابل بحث سینمای داریوش مهرجویی را نگرش طنزآلود او به مسائل اجتماعی دانست که قابلیت کتاب شدن نیز دارد و گفت: انقدر اندیشه‌های طنزآلودی دارد که باورتان نمی‌شود. در مصاحبه‌های حضوری، این موضوع، بیشتر به نسبت فیلمنامه‌ها و فیلم‌هایش جلوه‌گر است. یادمان نرود که «آقای هالو» و «اجاره نشین ها» از بهترین‌های عرصه طنز در سینمای ایران است. چه کسی باورش می‌شود که در «اجاره نشین ها» یک جامعه رو به زوال در یک ملغمه‌ای از انواع سبک‌های کمدی به تصویر کشیده شود؟ فیلمی که هنوز هم در جامعه ما مصداق دارد، توسط آدمی با ظاهری عبوث ساخته شده در صورتی که در درونش اینگونه نبود و کودک درونش کاملاً زنده بود.

جواد طوسی فرآیند خودشناسی آدم‌ها را اینگونه برشمرد: ما رفته رفته خودمان را پیدا می‌کنیم و اگر شخصیت چندوجهی و متناقضی هم داریم، این تبدیل به توقیف اجباری هم می‌شود. یعنی همین آزمون و خطا. شناسنامه و هویتی که آثار مهرجویی داشت، من را ملزم کرد که برای بعضی مفاهیم در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تعریف دیگری قائل شوم یعنی همان چپی را که اشاره کردم از زاویه دید داریوش مهرجویی ببینم.

فرشباف درباره دسته‌بندی آثار داریوش مهرجویی گفت: ایشان در دسته‌بندی‌ها جای نمی‌گرفتند. فیلمسازی که جریان‌های فکری مملکت می‌خواستند بگویند ایشان یکی از ماست. با اینکه مستقل بود و بر فیلمسازان بعدی بسیار تأثیرگذار آن هم با اینکه به نظر می‌رسید خودشان چرخ خودشان را برای پیدا کردن لحن خودشان اختراع کرده‌اند. کمتر فیلمساز نسل بعد آقای مهرجویی وجود دارد که رد پایی از او نداشته باشد یا بهترسن بگوییم تب آثار آقای مهرجویی را نداشته باشد. مهمترین نکته در ایشان، استقلال بود چون می‌دانید در این مملکت، روشنفکری خیلی سال است فحش می‌خورد ولی ایشان حقیقتا روشنفکر بودند.

پخش بخشی از پشت صحنه فیلم سینمایی «گاو» قسمت دیگری از مراسم یادبود داریوش مهرجویی در بود.

در ادامه، مازیار فکری ارشاد از مدعوین برنامه خواست تا از منظر خودشان، دلایل تغییر مسیر و دیدگاه داریوش مهرجویی در دهه ۸۰ و ۹۰ هجری شمسی را شرح دهند.

سیروس الوند به مبحث « فیلم‌های ساخته نشده فیلمسازان» ارجاع داد و گفت: بسیاری از فیلمسازان ما، فیلم‌های ساخته نشده شان بیشتر از آنهایی است که ساخته‌اند. داریوش مهرجویی چند فیلم نساخته دارد. مسعود کیمیایی هم از سوژه‌های قدیمی استفاده می‌کند که ساخته نشده بود و گهگاهی هم این اواخر کار کرد. ما یک مشکلی که داشتیم و داریم، سانسور است.  من زمانی پیشنهاد کرده بودم که بررسی فیلمنامه و سانسورچیان باید یک کانون تشکیل بدهند و عضو خانه سینما باشند! چون خیلی قاطی ما هستند. با آنها، فامیل شده‌ایم. قبل از انقلاب اسلامی، من فقط یک دفعه وزیر فرهنگ و هنر و دو بار معاونت او را دیدم. الآن، خانه آدم می‌آیند و می‌روند. با هم فامیل هستیم. در نهایت، سانسور، رشد طبیعی سینماگران را مخدوش می‌کند.

جواد طوسی درباره مبحث «سانسور» گفت: زمان توقیف «سنتوری» و اتفاقاتی که برای اثر افتاد، مطلع شدم که توقیف اثر باعث صدمات روحی، روانی و حتی جسمی به داریوش مهرجویی شده است. خب، آستانه تحمل هر هنرمندی متفاوت است. برخی سعی می‌کنند با شرایط انطباق پیدا کنند و برخی دیگر، پیله انزوا را به جان می‌خرند و برخی هم قدری مسیرشان را عوض می‌کنند. از جایی به بعد، دنیای مهرجویی قدری متفاوت می‌شود و سعی می‌کند با توجه به وضعیت جامعه، حال را دریابد. یک لذت و خوشی آنی تا اطلاع ثانوی!

احمد طالبی نژاد در سخنان پایانی گفت: نسلی که داریوش مهرجویی جزو آن بود و پیشقراول آن بود، بخشی از سانسور و فعالیت سیاسی ضربه خورد و در بخش دیگر، موضوع خودویرانگری است. بعضی از اینها قربانی هستند. ما بازیگران بزرگی را به این شکل از دست داده‌ایم. از پرویز فنی‌زاده تا خسرو شکیبایی. الآن، نسل جوان به جای عبرت گرفتن از این فاجعه، قربانی این ماجرا شد. جوانان سینماگر باید حواسشان به این قضیه باشد. این درد بزرگ ماست.»

پیام تصویری هوشنگ گلمکانی سردبیر مجله فیلم امروز درباره داریوش مهرجویی بخش دیگری از برنامه بود.

هارون یشایایی به عنوان آخرین مدعو و تهیه‌کننده «اجاره نشین ها» با دعوت مازیار فکری ارشاد مجری کارشناس برنامه پشت تریبون قرار گرفت به بیان خاطراتی از همکاری با داریوش مهرجویی پرداخت و در انتها گفت: سینمای ایران، یک سینمای صدساله و همیشه مطرح بوده و امروز هم در جاهایی که سینما را می‌شناسند، سینمای ایران مطرح است که این مایه افتخار است. نسل جوان بسیار خوب شده و خوب کار می‌کند، باید تشویق شود تا نسل سینماگرانی که اینجا با موهای سفید نشسته‌اند، بتوانند به زندگی خودشان برسند. برای سینمای نسل جوان ایران دست بزنید که مشغول به فعالیت است.

سیروس الوند در سخنان پایانی اظهار کرد: من نمی‌دانم که در نسلی که در چند سال اخیر وارد سینما شده‌اند، کسی می‌تواند به اعتبار مهرجویی نزدیک شود یا نه؛ امیدوارم بتوانند. از نظر من، از طرف حکومت، خیلی برای این موضوع سعی شده است که عباس کیارستمی یا مسعود کیمیایی دیگری پیدا کنیم و غیره پیدا نشدند و آنها هنوز سر جای خود هستند ولی فیلمسازان دیگری مثل احمدرضا درویش، جعفر پناهی، اصغر فرهادی و غیره داریم، اما مهرجویی به این سادگی پیدا نمی‌شود. سال‌ها طول می‌کشد تا یک خیام یا یک مولانا پیدا می‌شود. این هم همان است. به سادگی کسی مهرجویی نمی‌شود. با این همه آثار درخشان. فیلم‌های بد مهرجویی در مقایسه با خودش، فیلم بدی است ولی ممکن است در مقابل فیلم من، فیلم خوبی باشد.

در انتهای مراسم، قسمتی از فیلم مستند «موج نو» به کارگردانی احمد طالبی نژاد با حضور داریوش مهرجویی و اصغر فرهادی پخش شد.

امتیاز دهید